تبلیغات
محل تبلیغات
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
allimage و
آدرس
allimg.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
محل تبلیغات
زن بودن در جامعه ؟ فرهنگ
مسافر کناري مدام خودش را رويم مي اندازد ، دستش را در جيبش مي کند و در مي آورد ، من به شيشه چسبيده ام اما هر قدر جمع تر مي شوم او گشادتر مي شود .. موقع پياده شدن تمام عضلات بدنم از بس منقبض مانده اند درد مي کنند ….
*(تقصير خودم بود بايد جلو مي نشستم ..!!!)
مسافر صندلي پشت زانوهايش را در ستون فقراتم فرو مي کند ، يادم هست موقع سوار شدن قد چنداني هم نداشت ، بايد با يک چيزي محکم بکوبم توي سرش ، چيزي دم دستم نيست احتمالا فکر کرده خوشم آمده که حالا دستش را از کنار صندلي به سمت من مي آورد….
*(تقصير خودم بود بايد با اتوبوس مي آمدم ..!!! )
اتوبوس پر است ايستاده ام و دستم روي ميله هاست ، اتوبوس زياد هم شلوغ نيست و چشمان او هم نابينا به نظر نمي رسد ولي دستش را درست در 10 سانت از 100 سانت ميله اي که من دستم را گذاشته ام مي گذارد .. با خودم مي گويم ” چه تصادفي ” و دستم را جابه جا مي کنم … اما تصادف مدام در طول ميله اتفاق مي افتد …..
*(تقصير خودم است بايد اين دو قدم راه را پياده مي آمدم …!! )
پياده رو آنقدر ها هم باريک نيست اما دوست دارد از منتها عليه سمت من عبور کند ، به اندازه 8 نفر کنارش جا هست ولي با هم برخورد خواهيم کرد … کسي که بايد جايش عوض کند ، بايستد ، جا خالي بدهد ، راه بدهد و … من هستم …
*(تقصير خودم است بايد با آژانس مي آمدم …!!! )
راننده آژانس مدام از آينه نگام مي کند و لبخند مي زند … سرم را بايد تا انتهاي مسير به زاويه 180 درجه به سمت شيشه بگيرم .. مدام حرف ميزند و از توي آينه منتظر جواب است ..خودم را به نشنيدن مي زنم … موقع پياده شدن بس که گردنم را چرخانده ام ديگر صاف نمي شود … چشمانش به نظر سالم مي آيد اما بقيه پول را که مي خواهد بدهد به جاي اينکه در دستم بگذارد از آرنجم شروع مي کند … البته من بايد حواسم مي بود و دستم را با دستش تنظيم مي کردم ….
*(تقصير خودم است بايد با ماشين شخصي مي آمدم …!!! )
راننده پشتي تا مي بيند خانم هستم دستش را روي بوق مي گذارد… راه مي دهم … نزديک شيشه ماشين مي ايستد نيشش باز است و دندانهاي زردش از لبان سياهش بيرون زده است … “خانم ماشين لباسشوئي نيست ها “…. مسافرهاي توي ماشين همه نيششان باز مي شود … تا برسم هزار بار هزار تا حرف جديد مي شنوم …و مدام بايد مواظب ماشين هايي که فرمانهايشان را به سمت من مي چرخانند باشم …موقع رسيدن خسته هستم .. اعصابم به کلي به هم ريخته است
*(تقصير خودم است زن جماعت را چه به بيرون رفتن !!!)
اگه پسرا نبودن کي مامانا رو دق مي داد؟
اگه پسرا نبودن به کی می گفتن اوا خواهر ؟
اگه پسرا نبودن کی شلوار کردی می پوشید بیاد تو کوچه ؟
اگه پسرا نبودن کی مجنون می شد ؟
اگه پسرا نبودن کي خونه رو مي کرد باغ وحش؟
اگه پسرا نبودن تو دانشگاه استاد کيو ضايع مي کرد؟
اگه پسرا نبودن کی خالی می بست ؟
اگه پسرا نبودن دخترا به چي مي خنديدن؟
اگه پسرا نبودن کی چرت وپرت می گفت ؟
اگه پسرا نبودن کی زورگویی می کرد ؟
اگه پسرا نبودن کی مغنی می شد ؟
اگه پسرا نبودن کی کرم می ریخت ؟
اگه پسرا نبودن کی ابروهاشو بر می داشت ؟ (هههههههه)
اگه پسرا نبودن دخترا کيو سر کار مي ذاشتن؟
اگه پسرا نبودن دخترا کيو تيغ مي زدن؟
اگه پسرا نبودن کي تو کلاس مي رفت گچ مي ياورد؟
اگه پسرا نبودن کي اشغالا رو مي ذاشت جلوي در؟
اگه دخترا نبودن:
اگه دخترا نبودن کی یه ساعت جلوی اینه وامیستاد ؟
اگه دخترا نبودن پسرا به کی متلک می گفتن ؟
اگه دخترا نبودن کی به مامان جون کمک می کرد ؟
اگه دخترا نبودن پسرا صبح تا شب با کی حرف می زدن؟
اگه دخترا نبودن کی درس می خوند ؟ (هههههههههه)
اگه دخترا نبودن کی نازمی کرد ؟
اگه دخترا نبودن کی از سوسک می ترسید ؟
اگه دخترا نبودن کی جیغ می زد ؟
اگه دخترا نبودن کی خودشو واسه پسرا لوس می کرد ؟
اگه دخترا نبودن کی خواهرشوهرمی شد ؟
اگه دخترا نبودن جراحان پلاستیک ، دماغ کیوعمل می کردن ؟
اگه دخترا نبودن کی عزیز بابا بود ؟
اگه دخترا نبودن به کی می گفتن صغری ؟
اگه دخترا نبودن کی مانتوی تنگ می پوشید ؟
یارو زبونش میگرفته،
میره داروخونه می گه: آقا دیب داری؟
کارمند داروخونه می گه:
دیب دیگه چیه؟
یارو جواب می ده: دیب
دیگه. این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره.
کارمنده می گه: والا ما
تا حالا دیب نشنیدیم. چی هست این دیب؟
یارو می گه: بابا دیب،
دیب!
طرف میبینه نمی فهمه،
می ره به رئیس داروخونه می گه.
اون میآد می پرسه: چی
میخوای عزیزم؟
یارو می گه: دیب!
رئیس می پرسه: دیب دیگه
چیه؟
یارو می گه: بابا دیب
دیگه. این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره.
رئیس داروخونه می گه:
تو مطمئنی که اسمش دیبه؟
یارو می گه: آره بابا.
خودم دائم مصرف دارم. شما نمیدونید دیب چیه؟
رئیس هم هر کاری میکنه،
نمی تونه سر در بیاره و کلافه می شه.
یکی از کارمندای داروخونه
میآد جلو و می گه: یکی از بچههای داروخونه مثل همین آقا زبونش میگیره.
فکر کنم بفهمه
این چی میخواد. اما الان شیفتش نیست.
رئیس داروخونه که خیلی
مشتاق شده بود بفهمه دیب چیه، گفت: اشکال نداره. یکی بره دنبالش، سریع
برش داره بیارتش.
میرن اون کارمنده رو
میارن. وقتی می رسه، از یارو میپرسه: چی می خوای؟
یارو می گه: دیب!
کارمنده می گه: دیب؟
یارو: آره.
کارمنه می گه: که این
ورش دیب داره، اون ورش دیب داره؟
یارو میگه: آره،
همونه.
کارمند میگه: داریم! چطور
نفهمیدن تو چی می خوای!؟
همه خیلی خوشحال شدن که
بالاخره فهمیدن یارو چی می خواد. کارمنده سریع می ره توی انبار و دیب رو میذاره توی
یه کیسه نایلون مشکی و میاره می ده به یارو و اونم می ره پی کارش.
همه جمع می شن دور اون
کارمند و با کنجکاوی میپرسن: چی میخواست این؟
کارمنده می گه: دیب!
میپرسن: دیب؟ دیب دیگه
چیه؟
می گه: بابا همون که این
ورش دیب داره، اون ورش دیب داره!
رئیس شاکی می شه و می
گه: اینجوری فایده نداره. برو یه دونه دیب ور دار بیار ببینیم دیب چیه؟
کارمنده می گه: تموم شد.
آخرین دیب رو دادم به این بابا رفت!
.
.
.
*دلم خنک شد، آخر نفهمیدین دیب چیه*
) در سال 52 جمعه داریم و میدانید که جمعه ها فقط برای استراحت است به این ترتیب 313 روز باقی میماند
2) حداقل 50 روز مربوط به تعطیلات تابستانی است که به دلیل گرمای هوا مطالعه ی برای یک فرد نرمال مشکل است 263 روز باقی میماند
3) در هر روز 8 ساعت خواب برای بدن لازم است که جمعا 122 روز میشود بنابراین 141 روز باقی میماند
4) اما سلامتی جسم و روح روزانه 1ساعت تفریح را می طلبد که جمعا 15 روز میشود پس 126 روز باقی میماند
5) طبیعتا 2 ساعت در روز برای خوردن غذا لازم است که در کل 30 روز میشود پس 96 روز باقی میماند
6) 1 ساعت در روز برای گفتگو و تبادل افکار به صورت تلفنی لازم است. چرا که انسان موجودی اجتماعیست این خود 15 روز است.پس 81 روز باقی میماند
7) روزهای امتحان 35 روز از سال را به خود اختصاص میدهند پس 46 روز باقی میماند
8) تعطیلات نوروز و اعیاد مختلف دست کم 30 روز در سال هستند پس 16 روز باقی میماند
9) در سال شما 10 روز را به بازی میگذرانید پس 6روز باقی میماند
10) در سال حداقل 3 روز به بیماری طی میشود پس 3 روز باقی میماند
11) سینما رفتن و سایر امور شخصی هم 2 روز را در بر میگیرد پس 1 روز باقی میماند
12) 1 روز باقی مانده همان روز تولد شماست چگونه میتوان در آن روز درس خواند؟
نتیجه اخلاقی: یک دانشجوی نرمال نمی تواند درس بخواند
take :
besoon
stand up :
vakhiz
how much? :
chaghaze
Did you take? :
essedi
just now :
jakh taze
what is wrong with you? :
chedes?
crow :
ghelagh
fish :
maa'y
collect :
zaft
round :
gombeli
ugly :
akele
lizard :
malmali
like this :
hanchini
unacceptable :
nekbeti
wood :
choogh
chicken :
choori
هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم.تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است
حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند.
در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم.
از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود.
در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است !
اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.
مهریه و شیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند. همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی داییمختار با پدر خانومش حرفش بشود دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.. خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند!
اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد. میگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید. ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست.. از آن موقه خاله با من قهر است.
قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری میکند.
عروس عادی:
با اجازه بزرگترها بله ........ (اصولا مثل بچه آدم بله رو میگه و قال قضیه رو میکنه)
عروس لوس:
بع..........له
ادامه ........
عروس زیادی مؤدب:
با اجازه پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم، دایی جون، عمه جون،...، زن عمو کوچیکه، نوه خاله عمه شکوه، اشکان کوچولو، ... ،
مرحوم زن آقاجان بزرگه ، قدسی خانوم جون ، ... ، ...
(این عروس خانوم آخر هم یادش میره بگه بله واسه همین دوباره از اول شروع میکنه به اجازه گرفتن)...!
عروس خارج رفته:
با پرمیشن گریت ترهای فمیلی ... اُ یس
عروس خجالتی:
اوهوم
عروس قلدر:
به کوری چشم پدر شوهر و مادر شوهر و همه فک و فامیل این بزغاله (اشاره به داماد) آره....
( وضعیت داماد کاملا قابل پیش بینی است)
عروس هنرمند:
با اجازه تمامی اساتیدم، استاد رخشان بنی اعتماد، استاد مسعود کیمیایی، ...، اساتید برجسته تاتر، استاد رفیعی،
مرحوم نعمت ا.. گرجی ، شیر علی قصاب هنرمند، روح پر فتوه مرحومه مغفوره مرلین مونرو، مرحوم مارلین دیتریش،
مرحوم مغفور گری گوری پک و ... آری می پذیرم که به پای این اتلوی خبیث بسوزم چو پروانه بر سر آتش.........
عروس داش مشتی:
با اجزه بروبکس مُجلی نیست من که پایه ام.......
عروس فمنیست:
يعني چی؟! چه معنی داره همش ما بگیم بله ... چقدر زن باید تو سری خور باشه چرا همش از ما سؤال می پرسن ! ...
یه بار هم از این مجسمه بلاهت (اشاره به داماد) بپرسین ...
این مطلب فقط جنبه طنز و سرگرمی دارد پس لطفا به دل نگیرید
برای خواندن به ادامه ی مطلب حتما حتما بروید
ای خـــــــــــــــــــــــدا خـــــــــــــــیلــــــــــــــــــی بــــــــــــــا حـــــــــــــالــــــــــــه
تفاوت گفتاری پسر و دختر در پای تلفن
گفتگوی دو دختر پای تلفن: سلام عشقم، قربونت برم. چطوری عسل؟ فدات شم... می بینمت خوشگلم... بوس بوس بوس
گفتگوی دو پسر پای تلفن: بنال... بوزینه مگه نگفتی ساعت چهار میای؟ د گمشو راه بیفت دیگه کره خر
بعد از قطع کردن تلفن :
دخترها: واه واه واه !!! دختره ایکبیریه بی فرهنگ چه خودشم میگیره اه اه اه انگار از دماغ فیل افتاده حالمو بهم زد
پسرها: بابا عجب بچه باحالیه این ممد خیلی حال میکنم باهاش خیلی با مرامه
§ اگر کسی از توی ماشینش به تو فحش ناجور داد تا پیاده نشده و قد و قامتش را ندیدهای جوابش را نده.
§ اگر دختری را دیدی که خیلی خوشاندام بود پیش از هر چیز مطمئن شو که قهرمان تکواندو نباشد.
§ پیش از آنکه توی خیابان پس گردن دوستت بکوبی و فحشهای رکیک به او بدهی مطمئن شو خودش است.
§ وقتی مهمان داری اول مطمئن شو ماهواره روی چه کانالی است بعد آن را روشن کن !
§ دختر همسایه که میگوید «تشریف میارین تو» شاید پدرش با تو کار دارد !
§ مستراحی که سنگش خیلی دور از در است و دراش هم قفل نمیشود خطرناکترین جای دنیا است.
§ توی مستراحی و در که میزنند نباید بگویی «بفرمایید!».
§ اینکه صدای دوستت شبیه پدرش باشد طبیعی است پس تا مطمئن نشندی نگو «چطوری خره؟!»
§ دستت را که بالای آکواریوم میبری و ماهیها بالا میآیند الزامن به این معنی نیست که تو را میشناسند یا دوستت دارند؛ بسیاری از ماهیها گوشتخوارند!
§ بعد از سالیان که با رفیقات توی رستوران قرار گذاشتهای اگر دختری دیدی که از در تو آمد یکهو نگو «جووون، عجب چیزییه» چون شاید بیاید و سر میز شما بنشیند و رفیقات که کبود شده معرفیاش کند «نامزدم!»
§ اگر دوست نابینایی داری توی خیابان که به او میرسی پیش از هر چیز به او بگو که مادرت همراه تو است.
§ همهی ژلها، ژل مو نیستند عزیزم!
§ با هر تیغی که توی حمام بود صورتت را اصلاح نکن.
§ وقتی با زنت لب ساحل قدم میزنی و زیرلب میخوانی «خوشگل زیاد پیدا میشه تو دنیا» باقیاش را هم بخوان گیجخان.
· | سلامتی اون روز |
· | ------ |
· | مخاطب خاص من :) |
· | خخخخخخ |
· | خاطررررررررره |
· | الهیییییییییییییی |
· | حقیقت تلخ |
· | دل آدما |
· | ههه دقیقا |
· | جام جهانی-والیبال |
· | عاشقانه |
· | سلامتی عشق |
· | وایی |
· | وااایی |
· | شبی عجیب در اوهایدو |
· | ؟؟؟؟؟؟??????? |
محل تبلیغات
با نوشتن ایمیل خود در کادر زیر و فشردن دکمه ثبت ، جدیدترین مطالب سایت را در ایمیل خود دریافت نمایید